read
(744)
currently-reading (0)
to-read (11)
رمان-و-مجموعه-داستا (218)
فلسفه-و-اندیشه (121)
تاریخ (94)
currently-reading (0)
to-read (11)
رمان-و-مجموعه-داستا (218)
فلسفه-و-اندیشه (121)
تاریخ (94)
شعر
(55)
ادبیات-نقد-ادبی (49)
ادیان-مذاهب (37)
خاطره-زندگی-نامه (31)
جامعه-شناسی (31)
جنبش-چپ (29)
ادبیات-نقد-ادبی (49)
ادیان-مذاهب (37)
خاطره-زندگی-نامه (31)
جامعه-شناسی (31)
جنبش-چپ (29)
khers’s Recent Updates
|
khers
is now friends with
Milad Mosavei
|
|
|
khers
is now following
|
|
|
khers
rated a book it was ok
|
|
|
khers
rated a book liked it
|
|
|
khers
rated a book really liked it
|
|
|
khers
rated a book liked it
|
|
|
khers
rated a book liked it
|
|
|
"نوشته های آقای کلانتری رو خیلی دوست دارم و از خوندنه این کتاب واقعا لذت بردم ....شخصیت جذاب و دوست داشتنی دارن"
|
|
|
khers
rated a book really liked it
|
|
|
khers
rated a book really liked it
|
|
“پس اين فرشتگان به چه كارى مشغولند
كه مثل پرندگان راست راست مى چرخند در هوا
سر ماه
حقوق شان را مى گيرند
پس اين فرشتگان به چه كارى مشغولند
كه مرگ تو را نديدند
كاش پر و بال شان در آتش آفتاب تير بسوزد
ما با ذغال شان
شعار خيابانى بنويسيم
پس اين فرشتگان پيرشده
جز جاسوسى ما
به چه كارِ بدِ ديگرى مشغولند
كه فرياد ما به گوش كسى نمى رسد”
― شمس لنگرودی
كه مثل پرندگان راست راست مى چرخند در هوا
سر ماه
حقوق شان را مى گيرند
پس اين فرشتگان به چه كارى مشغولند
كه مرگ تو را نديدند
كاش پر و بال شان در آتش آفتاب تير بسوزد
ما با ذغال شان
شعار خيابانى بنويسيم
پس اين فرشتگان پيرشده
جز جاسوسى ما
به چه كارِ بدِ ديگرى مشغولند
كه فرياد ما به گوش كسى نمى رسد”
― شمس لنگرودی
“به این نتیجه رسیده ام که هیچ اندیشه ای در این دنیا آنقدر خوب و خیر نیست که بتواند تلاشی تعصب آمیز برای به کرسی نشاندنِ آن اندیشه را توجیه کند. تنها امید نجات در جهانِ این دوران، تساهل و تسامح است ... این واقعیت جای بحث و فحص ندارد که هیتلر و همپالکی هایش درست مثل لنین و دار و دسته ی انقلابی اش، هیچ این نیات ویرانگرشان را پنهان نمی داشتند که می خواهند گروه های بزرگی از مردم را محدود کنند، و هیچ پنهان نمی داشتند که برای رسیدن به اهدافشان عزم جزم تعصب آلودی دارند و هیچ در قید هزینه ی آن هم نیستند. اگر بی اعتنایی، بی عملی و ضعف توجیه ناشدنیِ طرف های مقابلِ آنها نبود، حتماً می شد آنها را مهار کرد. تساهل و تسامح هرگز نباید به معنای تساهل و تسامح در برابر عدم تساهل و تسامح باشد. تحمل کردنِ آنهایی که آماده شده اند آزادی را محدود کنند یا حق زندگیِ کسان دیگر را بگیرند، حتی اگر توجیهش شریف ترین اهداف باشد، روا و جایز نیست”
― ایوان کلیما
― ایوان کلیما
“ارغوان
شاخه هم خون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز
آفتابیست هوا یا گرفته است هنوز
من در این گوشه که از دنیا بیرونست
و آسمانی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آنچه می بینم دیوارست
آه این سقف سیاه
آنچنان نزدیکست
که چو بر می کشم از سینه نفس
نفسم را بر می گرداند
ره چنان بسته که پرواز نگه
در همین یک قدمی می ماند
کور سویی ز چراغی رنجور
قصه پرداز شب ظلمانیست
نفسم می گیرد
که هوا هم این جا زندانیست
هر چه با من این جاست رنگ رخ باخته است
آفتابی هرگز گوشه چشمی هم بر خاموشی این دخمه نیانداخته است
هم در این گوشه خاموش فراموش شده
که از دم سردش هر شمعی خاموش شده
یاد رنگینی در خاطرم گریه می انگیزد”
― هوشنگ ابتهاج
شاخه هم خون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز
آفتابیست هوا یا گرفته است هنوز
من در این گوشه که از دنیا بیرونست
و آسمانی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آنچه می بینم دیوارست
آه این سقف سیاه
آنچنان نزدیکست
که چو بر می کشم از سینه نفس
نفسم را بر می گرداند
ره چنان بسته که پرواز نگه
در همین یک قدمی می ماند
کور سویی ز چراغی رنجور
قصه پرداز شب ظلمانیست
نفسم می گیرد
که هوا هم این جا زندانیست
هر چه با من این جاست رنگ رخ باخته است
آفتابی هرگز گوشه چشمی هم بر خاموشی این دخمه نیانداخته است
هم در این گوشه خاموش فراموش شده
که از دم سردش هر شمعی خاموش شده
یاد رنگینی در خاطرم گریه می انگیزد”
― هوشنگ ابتهاج
“گر بدین سان زیست باید پست
من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوائی نیاویزم
بر بلند کاج خشک کوچه بن بست
گر بدین سان زیست باید پاک
من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود، چون کوه
یادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک!”
― احمد شاملو
من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوائی نیاویزم
بر بلند کاج خشک کوچه بن بست
گر بدین سان زیست باید پاک
من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود، چون کوه
یادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک!”
― احمد شاملو
“گورنبشتهای برای یک دهقان اسپانیایی
ژنرال فرانکو احضارم کرد
من سرباز شدم
فرار نکردم
میترسیدم
ممکن بود تیربارانم کنند
میترسیدم
این بود که در ارتش
علیه آزادی، علیه عدالت جنگیدم
اما باز هم مرگ به سراغم آمد؛ آنگونه که سراغ دیگران میرود”
― Paul Éluard
ژنرال فرانکو احضارم کرد
من سرباز شدم
فرار نکردم
میترسیدم
ممکن بود تیربارانم کنند
میترسیدم
این بود که در ارتش
علیه آزادی، علیه عدالت جنگیدم
اما باز هم مرگ به سراغم آمد؛ آنگونه که سراغ دیگران میرود”
― Paul Éluard
از دل نرفته ها
— 264 members
— last activity Feb 18, 2016 10:03AM
مجلاتی که روزها و ماه ها و سال ها ی عمرمان را رنگ و معنی داده اند ولی افسوس که زیر شلاق سرکوب و استبداد و سانسور شهید شده اند و به یاد روزنامه نگاران ...more
Anahita
— 137 members
— last activity Feb 03, 2015 09:14PM
Woman's traits and relations {Anahita "meaning unstained, clean and innocent" is Goddess of water,fertility, greens and plants.She is the deification ...more
حقوق بشر _ Human Rights
— 281 members
— last activity Dec 05, 2016 04:01PM
I Have A Dream "I have a dream... I have a dream that one day little black boys and black girls will be able to join hands with little white boys and ...more
داستان كوتاه
— 2769 members
— last activity Jan 26, 2017 11:50AM
گروهي براي علاقمندان به داستان كوتاه اينجا گرد هم اومديم تا داستان بخونيم ، داستان بنويسيم ، با هم حرف بزنيم و حداقل چند دقيقه دلمشغولي هاي بي انتهاي ...more
Quizzes and Trivia
questions answered:
0 (0.0%)
correct:
0 (0.0%)
skipped:
0 (0.0%)
4622843 out of 4622843
streak:
0
best streak:
0
questions added:
0
Polls voted on by khers
Lists liked by khers
































































